کیان کوچولوکیان کوچولو، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

خاطرات کیان

واکسن زدن

1392/5/14 11:43
نویسنده : مامان کیان
320 بازدید
اشتراک گذاری

ای جانم...

کوچولوی مامانی دیروز بردمت برای واکسن زدن الهی قربون اون خوش اخلاقیات بشم وقتی واکسن اول زدهشد شروع کردی به گریه کردن اما وقتی خانم دکتر باهات صحبت کرد گریه رو قطع کردی و خندیدی و خانم دکتر هم واکسن دوم رو زد که دوباره گریه کردی ولی بلافاصله وقتی عزیز جون که بیرون اتاق بود رو دیدی ساکت شدی وقتی اومدیم خونه یه سه چهار ساعتی خوب بودی ولی بعدش چنان گریه ای میکردی که مامان دلش ریش ریش شد تا اینکه به زور تونستم بخوابونمت شب هم که تب داشتی همش بیدار می شدم ودرجه تبت رو می گرفتم خوشبختانه مثل سری قبل تبت خیلی بالا نبود که بخوام هم بهت قطره بدم هم پا شویت کنم شب رو راحت خوابیدی صبح هم دوباره بهت قطره دادم و بردمت خونه عزیز جون . حالا دیگه خیالم راحت که تا شش ماه دیگه واکسن نداری خدارو شکر...

                                            

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)